اگر خبرنگار نبود
چنارنیوز/اهل رسانه بودن با هر سمتی چه در رسانه های مکتوب، چه در رسانه های دیجیتال در هر شکلی و با هر سابقه ای پیش از هر چیز به شیدایی و عشقی نیاز دارد که اگر نباشد با هیچ عقل معاشی نمی توان برایش دلایل قانع کننده ساخت.
روز خبرنگار یا هفته خبرنگار را به چه کسی باید تبریک گفت ؟ اصولا چه چیزی را قرار است تبریک بگوییم ؟ روز خبرنگار که قرار بود محلی برای توجه به اهالی رسانه اعم از خبرنگار و عکاس و … باشد عملا بدل به فضایی برای خودنمایی برخی مدیرانی شده است که در طول سال عملا توجهی به این بخش از جامعه ندارند و هر عملی را انجام وظیفه می دانند.
در هفته خبرنگار هم همین مدیران به بهانه روز خبرنگار و دادن چند لوح و نهایت یک هدیه کوچک باز پشت تریبون ها می روند در فضیلت آگاهی و رسانه و گردش اطلاعات و تکریم اهالی رسانه داد سخن می دهند و باز روز از نو و روزی از نو.
از اسفند ۹۸ و با شیوع کرونا تا به امروز همچنان اهالی رسانه با مشکلاتی بیش از سایر اقشار جامعه دست به گریبان هستند.
بسیاری از هم صنفان ما به دلیل مشکلات مالی رسانه ها و روزنامه ها تعدیل نیرو شدند و بسیاری ناچارند در ازای مبلغی ناچیز به عنوان حق التحریر بدون حقوق ثابت و یا بیمه تن به برده داری مدرن بدهند.
بسیاری قید کار را زده اند و به شغل های دیگری روی آورده اند تا شرمنده خانه و خانواده نباشند و عده بسیاری خانه نشین شده اند.
بسیاری از همکاران ما در حوادث مختلف مجروح شدند و یا همانند دو عزیز از دست رفته اخیر در حادثه اتوبوس جان خود را فدای اطلاع رسانی کردند.
بسیاری به واسطه حضور در نشست های خبری و … مبتلا به کرونا شدند و حتی طرح واکسیناسیون اهالی رسانه هم پس از مدتها به سختی انجام شد.
این در حالی است که در اکثر کشورها خبرنگاران به عنوان بخش مورد توجه کشور علاوه بر اینکه از امکانات و حقوق بالایی برخوردار هستند از امینت شغلی برخوردارند که هیچ مقامی حق برخورد با آنان را ندارد اما در دیار ما ….
روز خبرنگار را چرا باید تبریک بگوییم ؟
اهالی رسانه همانند جامعه فرهنگ وران و هنرمندان با بحران های مختلفی مواجه هستند ، از فضاهای پشت پرده ای که بسیاری از مدیران سعی می کنند رسانه را بدل به میرزا بنویسهای تمجید کننده کنند تا مدیران و نمایندگانی که هر وقت نیاز به پر رنگ شدن دارند یادی از رسانه ها می کنند.
بحران هایی همانند آنچه در شهر و استان خودمان شاهدش هستیم و ناکارآمدی هایی که از پس اینهمه سال هنوز شیراز با آن دست به گریبان است اما گویی از دید مدیران شهر چندان اهمیتی ندارد.
عده بسیاری از کسانی که باید پاسخگو باشند به وقت پاسخ تبدیل به موجوداتی دیگر می شوند تا به روش های مختلف و تخریب خبرنگاران نگذارند واقعیتی که در پس عدم مدیریت صحیح آنان است افشا شود.
از سوی دیگر سیستمی که به وابستگی رسانه و نهادهای دولتی و غیر دولتی منجر شده است باعث شده تا خبرنگار و عکاس بی پناه تر از همیشه گوش به فرمان مدیر بالادستی در رسانه خودش باشد که بنا به هزار و یک دلیل موجه و نا موجه ، برای اینکه آگهی ها قطع نشود یا فلان امکان حداقلی از دست نرود ، خبرنگار را در وقت حمایت تنها می گذارد و یا نتیجه زحمت او در یک مصاحبه و گزارش را بدل به کالایی بی بو و بی خاصیت می کند.
در بسیاری از سخنرانی ها و گفت و گو ها می شنویم که چرا مردم نسبت به خبرها اعتماد کافی ندارند ؟ دلیل رجوع مردم به خبرهای شبکه های مجازی و یا غیر داخلی چیست ؟ اینکه چرا مردم خبر روز شبکه تلویزیونی خودمان را تا از طریق دیگری نبینند و نشنوند باور نمی کنند؟
شاید باید دلیل را در همین جست و جو کنیم که دیگر دیوار اعتماد میان مخاطب و رسانه های بزرگ ما وجود ندارد.
به این دلیل که جامعه می خواهد درد و مشکلاتش را بر رسانه ببیند، ببیند که حداقل دردهایش بازگو می شود اما دردها و دغدغه های مردم خودمان در درجه چندم اهمیت قرار می گیرد و فلان اتفاق در گوشه دیگری از جهان مهم تر می شود.
براستی روز خبرنگار را به چه کسی باید تبریک گفت؟
از طرف دیگر وقتی یک خبرنگار و یا عکاس خبری در تمام شرایط با همه دشواری ها باید تنها و تنها به خودش متکی باشد و هیچ امتیازی چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه حمایتی ندارد عملا این حضورش را جز جنونی عاشقانه چه می توان نامید؟
اهالی رسانه تنها هستند ، در ظاهر تشکل و انجمن و خانه دارند اما در باطن جز همان قلم و کاغذ و دوربین روی شانه هایشان هیچ ندارند.
اهالی رسانه در پی راستی و حقیقت خیابان ها و کوچه ها را می گردند و در نهایت رنجی دو چندان را متحمل می شوند ، چراکه در مواجهه با دردها و معضلات جامعه دلشان به درد می آید دلشان می خواهد کاری کنند ، کمکی کنند و اما دستشان بدجوری خالی است.
تلاش می کنند آنچه می بینند را به قول خودمان رسانه ای کنند تا شاید آنکه دستش می رسد یاری کند اما گزارش و یادداشت ها و خبرشان در وانفسای وابستگی رسانه گم می شود.
در نهایت با دلی دردمند با همه دشواری های شخصی باز فردا راه می افتند شاید تغییری اتفاق بیفتد و … تنها حسرتی برایشان می ماند و دیگر هیچ.
روز خبرنگار جای تبریک ندارد ، تنها باید خدا قوتی گفت ، آرزوی سلامتی کرد برای این مدافعان بی سلاح آگاهی که خسته نشوند ، بمانند و از سختی هر دیوار بتوانند روزنه ای بیابند.
اهالی رسانه نیازی به عناوین دهن پرکن و جملات پرطمطراق مدیران ندارند که تمرین شده گفته می شود تا به تیتر راه یابند که خبرنگاران و عکاسان در این مسیر استخوان ها خرد کردهاند.
روز خبرنگار جای تبریک ندارد تا زمانی که حرمت اهل رسانه حفظ شود، مشکلاتش دیده شود و صادقانه برای حل آن تلاش شود.
روز خبرنگار تا آن روز تنها یک روز است در صفحه تقویم که هر سال می آید و بعد به سادگی فراموش می شود.