مجتبی محمدی ـ دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه خلیج فارس بوشهر
تحقیق و پژوهش در زمینه تواریخ محلی امروزه از جهات مختلف مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
تواریخ محلی زوایای پیدا و پنهان تاریخ شهرها ، قومیت ها و وقایع رخ داده در دورترین نقاط را که دور از مراکز اصلی قدرت بودند روایت می کند.
حس شهر وطنی و تفاخر قومی و محلی یکی از خصوصیات اصلی تاریخ های محلی است که امروزه می بایست با دقت نظر خاصی به این تواریخ نگریست و از قِبَلِ آن سیر دقیق رخدادها و عملکرد شخصیت های تأثیرگذار بر سیر یک جریان تاریخی را بازشناخت .
در دوره های مختلف تاریخی به تناوب آثار مختلفی در مورد تاریخ محلی نقاط مختلف ایران نگاشته شده است که اوج این توجه را می توان دوران پسا صفویه و بویژه دوران قاجار دانست که آنهم به دلیل توجهی بوده است که شاهان و شاهزادگان قاجاری به نگاشتن این تواریخ برای ثبت اقدامات خود به عمل آورده اند.
ولایات مختلف ایران آکنده از تاریخ هایی است که در مورد جریان امور در این ولایات نگاشته شده است.
در مورد ایالت فارس که جنوب ایران و بنادر خلیج فارس را نیز شامل می شده است تاریخ های محلی مختلفی نگاشته شده است که از قدیمی ترین آنان می توان به فارس نامه ابن بلخی و در دوران قاجار به فارسنامه ناصری از میرزا حسن فسایی و آثار العجم میرزا فرصت شیرازی اشاره نمود که اطلاعات جالب توجه و ارزشمندی از خطه فارس و جنوب ایران و بنادر خلیج فارس ارائه می دهند.
امروزه بطور خاص بایستی برای بررسی تاریخ چنارشاهیجان به این گونه تواریخ محلی مراجعه کرد که اطلاعات موثق و دقیقی در ارتباط با این منطقه ارائه می دهند.
برای بررسی سیر تاریخی چنارشاهیجان و تحولات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی آن در چند سده اخیر مورخ و محقق چاره ای جز مطالعه تاریخ بیشاپور و کازرون ندارد.
بر همین اساس برای شناخت بهتر تاریخ چنارشاهایجان می بایست در وهله نخست سیر رخدادهای تاریخی بیشاپور و کازرون را باز شناخت.
چرا که برای مدت های طولانی گذشته چنارشاهیجان در پیوستگی کامل با تاریخ بیشاپور و کازرون معنی پیدا می کند.
به نظر می رسد به احتمال فراوان منطقه چنارشاهیجان امروزی بخشی از کوره بیشاپور بوده است که قسمتی از جاده شاهی از این مسیر عبور می کرده است.
بیشاپور در کنار جاده شاهی روزگار باستان که یکی از مهمترین راه های ارتباطی کشور بوده احداث شده است.
این راه در زمان هخامنشیان تخت جمشید و استخر را به شهر باستانی شوش و در عصر ساسانیان شهر جور ( فیروزآباد) و بیشاپور را به تیسفون مقر امپراتوری ساسانی وصل می کرد.
از بیشاپور راهی هم به کرانه های خلیج فارس یعنی توج و ریشهر می رسیده است.
این شاهراه مهم در گذرگاه تاریخ شاهد بسیاری از کشمکشهای سیاسی و زور آزمایی ها و قدرت طلبی ها بوده است.
توجه ساسانیان به مسائل منطقه ای خلیج فارس موجب رونق و شکوفایی مراکز مهمی به مانند بیشاپور شده بود.
بیشاپور بنا بقول گیرشمن باستان شناس فرانسوی یک شهر سلطنتی بوده است که پادشاه ساسانی یعنی شاپور اول آن را برای خود ساخته بود.
از نظر گیرشمن شهر بیشاپور بیانگر سلیقه ، قدرت ، جلال و شوکت وی بوده است.
این شهر از طریق مشخصه ها و ویژگی های یادمانی و عظمتی که دارد ، سنت های بزرگ هخامنشی را در تاریخ شهرسازی ایرانی احیا کرده است.
بیشاپور اقامتگاه بهاری برای پادشاه و دربار، وابستگان و خانواده و خویشاوندان او بوده است.
( گیرشمن، ۳۷:۱۳۷۹) . بنابراین می توان اینگونه گفت که جایگاه بیشاپور به عنوان یک شهر و یک پایتخت مهم در سیاست های امپراتوری ساسانی ، کل منطقه و صحرای شاپور از جمله منطقه فعلی چنارشاهیجان را تحت تاثیر خود قرار داده بود.
وجود نقش قندیل در چنارشاهیجان حکایت از آشنایی شاهان ساسانی به این منطقه می کند.
به احتمال فراوان یا از این منطقه راهی به ممسنی فعلی می رفته است و یا اینکه این منطقه به منزله نخجیرگاه و یا شکارگاه سلطنتی مورد استفاده قرار می گرفته است.
(مصاحبه با دکتر همت محمدی رئیس پیشین اداره میراث فرهنگی شهرستان کازرون).
در مورد وجه تسمیه چنارشاهیجان اطلاعات موثق و علمی در دست نیست که شناخت وجه تسمیه آن نیازمند یک کار علمی و همه جانبه است .
اما می توان اینگونه احتمال داد که شاید در زمان باستان بویژه زمان ساسانیان نام این منطقه از چنار شاهی گرفته باشد وجود چشمه و چنار پیرسبز به احتمال فراوان می تواند این فرضیه را در نام گذاری چنارشاهیجان تقویت کند.
با بررسی متون تاریخی در دوران نخستین اسلامی در کمترین منابعی نامی از چنارشاهیجان برده می شود حتی منابع مهمی چون فارس نامه ابن بلخی وقتی که صحبتی از کوره شاپور به میان می آورد نام این منطقه را بصورت کلی می آورد و دیگر منابع تاریخی هم کل منطقه چنارشاهیجان فعلی را تحت عنوان کوره شاپور محسوب می کنند و به اسم این منطقه بصورت خاص اشاره ای نمی کنند.
این امر در صورتی است که منابع قرون نخستین اسلامی به تناوب از منطقه خشت و کنار تخته نام می برند.
به احتمال فراوان چون در قرون نخستین اسلامی اکثر مسیر های ارتباطی از این مناطق تا به دریس و سپس کازرون منتهی می شده است نام این مناطق بیشتر در منابع تاریخی آمده است.
ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که روستای تاریخی دوسیران یکی از مناطقی بوده است که در قرون نخستین اسلامی بویژه دوران آل بویه و ایلخانان یکی از مراکز اصلی سکونتگاهی در این منطقه کوهستانی بوده و آثار و کتیبه هایی از دوران اسلامی در این روستا وجود دارد که نشان دهنده اهمیت منطقه چنارشاهیجان بوده است.
در یکی دیگر از مقاطع مهم تاریخی ایران یعنی فتنه افغان ها و سقوط صفویه ، برخی از منابع اشاره به کمک و همراهی عده ای از تفنگچیان سمغانی به نیروهای افغانی در تصرف شیراز می کنند.
(استرآبادی ، ۱۰۲:۱۳۴۱) پس از این وقایع اشاره دیگری به ناحیه چنارشاهیجان در منابع نمی یابیم .
پس از سالها سکوت منابع ، نام چنارشاهیجان از دوره زندیه و بخصوص قاجاریه است که بصورت مکرر در بیشتر منابع تاریخی و حتی سفرنامه ها ذکر می شود.
این منابع بیشتر به موقعیت ارتباطی و جغرافیایی این منطقه اشاره می کنند که از قضا هم برای حکومت مرکزی و هم برای حاکم ولایت فارس در خور اهمیت بوده است.
در نیمه اول عصر قاجار و در دوران فتحعلی شاه قاجار به هنگام سفری که شاه به منطقه فارس داشته است اشاره به گذر این شاه قاجاری ازچنارشاهیجان به سمت خوزستان و لرستان می کند : «موکب همایون در روز پانزدهم ماه شعبان این سال به عزم عربستان و لرستان از راه شولستان و بهبهان از شیراز حرکت نموده از منزل زنیان و دشت ارجن که مولد حضرت سلمان فارسی رضی الله عنه است گذشت و عرصه کازرون از فر قدوم شاهنشاهی زینت یافته، در باغ نظر، نزول اجلال نمود و بعد از خستگی راه، ازچنارشاهیجان وسراب بهرام گذشته، در نزدیکی فهلیان که قصبه بلوک ممسنی است، لشکرگاه فرمود …..» .( فسایی ، ج۱، ۷۴۲:۱۳۷۸) بنابراین از این نقل قول میرزا حسن فسایی می توان به اهمیت ارتباطی چنارشاهیجان در سالهای اولیه عصر قاجار پی برد که چنارشاهیجان به عنوان یک مسیر ارتباطی از همان دوران هم به مرکز ولایت فارس یعنی شیراز مرتبط بوده است و هم از طرف دیگر به کازرون و ممسنی و خوزستان که در آن دوران به نام عربستان شناخته می شده است.
در دوران جانشین فتحعلی شاه قاجار یعنی محمدشاه به دلیل اینکه بنادر جنوب مورد غفلت حکومت وقت قرار گرفته بود و این غفلت موجب دست اندازی اعراب ساکن عمان و مهاجرت آنان به کرانه های ساحلی خلیج فارس یعنی بنادری چون بندر عباس و لنگه و قشم و… شده بود فرستاده ای از سوی محمد شاه که از قضا مهندسی گمنام و ناشناخته بود برای تهیه گزارشی مفصل از جنوب و بنادر خلیج فارس راهی منطقه می شود در هنگام عبور از کازرون و چنارشاهیجان توصیف این مهندس و نماینده دربار جالب توجه است.
جایی که وی در بازدید از چنارشاهیجان به اهمیت ارتباطی آن اشاره می کند : «بعد از حرکت از کازرون روانه محال قلعه سفید گردید. مسافت راهش مساوی دوازده فرسنگی و از سمت شمال می رود.
و بفاصله دو فرسنگی و نیم از کازرون، صحرای وسیع سبز هزار چمنی است که موسوم به «دشت شاپور» است.
و در آنجا رودخانه ایست مسمی به رود شاپور که از میان دهنه کوه داخل صحرا می شود و از سمت مشرق می آید و به مغرب می رود.
هنگام داخل شدن به صحرای مذکور، باید از دهنه ای داخل شد که آن دهنه موسوم به « نقش شاپور ، است و کوه جنبین این دهنه جمیعا مصور است ودهنه مزبور مسمی به تنگ چوگان » است، و نزدیکی دهنه مزبور، در وسط کوه، مغاره است که تصویر شاپور از سنگ تراشیده در آنجاست.
لیکن بر زمین افتاده که نصف آن صورت الحال در زیر خاک پنهان است.
یک روز در قریه شایجان که گرمسیر طایفه ممسنی است متوقف و از اصل شایجان راه سه رشته می شود: یکی از سمت نور آباد است و دیگری از فهلیان که به کوه گیلویه می رود و دیگری به صحرای «دشت برم» که راه توپ است می رود.
و هنگام رفتن از شایجان به فهلیان بقدر یک فرسنگی آن راه صاف و هموار و باقی راهش کوهستان و سنگلاخ و از کوه مرتفعی باید بالا رفت و راهش با نشیب و فراز و سنگلاخ است. با وجودی که راه نشیب و فراز این کوه بقدر نیم فرسنگ است، باز عبور از آنجا بسیار مشکل است. بعد از آن راه داخل دره ای می شود که ابتدای آن دره بسیار تنگ وهر قدر که پیشتر می رود وسعتش زیاد می شود.
و تماست ( تمامت) این دره از درخت بنه جنگلی است. و از وسط دره مذکور رودخانه کوچکی می گذرد و ساکنین آنجا مذکور ساختند که این دره شیر آدمی خوار وسباع مردم آزار دارد.
به فاصله چهار فرسنگی از شایجان در وسط دره مذکور ، به پای کوه ، چشمه آبی است و صورتی از سنگ تراشیده که مشهور به تصویر بهرام گور است. و به فاصله یک فرسنگی و نیم از نقش بهرام، سمت شمال، در میان راه چشمه آبی است که گرم و طعم گوگرد دارد، و این آب داخل دشت نور آباد می شود . » ( سفرنامه بنادر و جزایر خلیج فارس ، ۴۳:۱۳۶۷) . در دوران ناصرالدین شاه قاجار شاهد حضور طوایف مختلف لر و ترک در چنارشاهیجان هستیم . میرزا حسن فسایی اشاره به موج مهاجرتی از کهگیلویه و ممسنی به سمت چنارشاهیجان و صحرای شاپور دارند . وی اشاره به نام دو تن از بزرگان طوایف لر به نام اولاد میرزا علی و اولاد اردشیری می کند که در این منطقه سکونت اختیار می کنند . در کنار این طوایف گروههای جمعیتی گوناگون لر و ترک زبان که عمدتا از طوایف قشقایی بودند در چنارشاهیجان و مناطق منتهی به دشت شاپور یعنی روستاهایی چون عمویی ، گنجه ای تا به حکیم باشی نصفه میان و حسین آباد ، بازرنگان ، انارستان، فتح آباد و بوشیگان سکونت اختیار می کنند. اوج این مهاجرت ها از عصر ناصری تا به پایان عصر قاجار و بحبوحه جنگ جهانی اول است . به نظر می رسد که یکی از دلایل عمده و مهم این مهاجرت ها از مناطقی چون کهگیلویه و ممسنی عدم امنیت و اجحاف برخی از خوانین در سکونت گاههای اولیه آنان بوده باشد که منجر به مهاجرت این طوایف به چنارشاهیجان و دشت شاپور شده است. میرزا فرصت شیرازی نیز در اثر معروف خود به نام آثار العجم اشاراتی به نام چنارشاهیجان و موقعیت ارتباطی آن با مناطق همجوار دارد . میرزا فرصت شیرازی از سفر خود به شهر بیشاپور و روستاهای شاپور سخن بر زبان می آورد. فرصت از اقامت خود در روستای حکیم باشی حسین آباد می گوید و روستاهای بیشاپور را با عنوان صحرای شاپور نام می برد. فرصت مالکیت روستای حکیم باشی را متعلق به آقا میرزا محمد حکیم باشی پیشکار مالیه فارس می داند که به نظر می رسد هر دو روستای حکیم باشی متعلق به این رجل سیاسی فارس در عصر قاجار بوده است. ( فرصت شیرازی ، ۴۸۴،ج ۲: ۱۳۷۷) علاوه بر این مالک بیشتر زمین ها و املاک چنارشاهیجان به مانند ممسنی در دوران قاجار معین التجار بوشهری بوده است. مظفر الدین شاه قاجار در سال ۱۳۱۷ هـ.ق طی فرمانی بخش عمده املاک خالصه سه روستای فهلیان ، خومه زار و چنارشاهیجان را به معین التجار واگذار کرده بود .( معین التجار بوشهری ، ۱۳:۱۳۹۵) نکته جالب توجه از منطقه چنارشاهیجان و روستاهای همجوار آن گزارش هایی است که افسران و مأموران نظامی انگلستان از موقعیت مواصلاتی و ارتباطی این ناحیه ترسیم کرده اند. در گزارش ها و اسناد باقی مانده که عمدتا در آرشیو دولتی انگلستان موجود است اشاره به مناطقی چون دو راهی راهدار ، فتح آباد ، روستاهای شاپور و چنارشاهیجان شده است . اینگونه به نظر می رسد که نیروهای انگلیسی نیز به اهمیت ارتباطی این منطقه برای اشراف بیشتر و بهتر بر کازرون و مسیر ارتباطی به شیراز و خوزستان پی برده بودند. نقشه های ترسیم شده از مسیر کوچ ایل بختیاری که از شوشتر شروع می شده و به فهلیان و سپس چنارشاهیجان و از آنجا به اصفهان و شهر کرد می رسیده اند در سال ۱۸۴۱م /۱۲۵۷ هـ .ق حکایت از این اهمیت ارتباطی چنارشاهیجان دارد. در جریان جنگ جهانی اول هم با توجه به حضور ایلات لر و ترک قشقایی بخشی از نیروهای مبارز بر علیه نیروهای انگلیسی در فارس و کازرون علاوه بر مبارزان کازرونی عمدتا از منطقه چنارشاهیجان ، کلانی ، عبدویی ، خشت و کنار تخته بوده است. پس از فرو کش کردن التهاب جنگ جهانی اول و شکست مبارزات مبارزان خطه جنوب و منطقه کازرون و پس از آن انتقال قدرت از قاجار به پهلوی ترکیب بندی اجتماعی در چنارشاهیجان که متشکل از طوایف مختلف لر و ترک قشقایی و دشمن زیاری ها و زنگنه و دوسیرانی ها و سایر طوایف بود شکل گرفت . چنارشاهیجان در دوران رضاشاه و محمدرضاشاه بیشتر متشکل از یک نقطه مرکزی و چندین روستای اطرافش بود که این روند در سالهای بعد اندک اندک شکل یک شهر را به خود گرفت و ساختارهای اولیه شهرنشینی در این منطقه بوجود آمد. در دوران رضاشاه بخشی از اسناد موجود اشاره به سازماندهی چنارشاهیجان و روستاهای اطراف آن با هدف تعیین کدخداهای مختلف از هر طایفه دارد. پس از سقوط رضاشاه چنارشاهیجان و روستاهای همجوار آن در جریان نهضت جنوب و شورش های عشایری درگیر این جریان گردید که در نهایت به سقوط کازرون به دست خسرو خان قشقایی و تصرف پاسگاه ژاندارمری پل آبگینه که یک نقطه استراتژیک برای معترضان بود منتهی شد . در دهه چهل و پنجاه راه ارتباطی تنگه ابوالحیاط به چنارشاهیجان و دو راهی راهدار به بوشیگان و در نهایت بوشهر که توسط شرکت ایتالیایی سائوتی کشیده شد نقطه عطفی در رونق مسیر ارتباطی و دو چندان شدن جایگاه مواصلاتی چنارشاهیجان در ایجاد پیوند میان مناطق جنوبی منتهی به بوشهر و خلیج فارس از سویی و خوزستان و کهگیلویه از سوی دیگر گردید. در پایان و در یک نتیجه گیری کلی می توان اینگونه گفت که اطلاع دقیق و مشخصی از تاریخ و گذشته منطقه چنارشاهیحان در دوران باستان وجود ندارد به احتمال فراوان می توان اینگونه اذعان داشت که چنارشاهیجان امروزی بخشی از کوره شاپور بوده است و تاریخ آن در پیوند با تاریخ بیشاپور معنی می یافته است. در دوران اسلامی نیز آنگونه که یک یا چند منبع مشخص و معتبر به نام چنارشاهیجان اشاره کرده باشند وجود ندارد که دلیل عمده این موضوع را بخصوص در دوران اسلامی تا به دوران قاجار می توان مسیر ارتباطی دانست که بنادر خلیج فارس و بوشهر را از راه برازجان و دالکی به خشت و کنار تخته و از آنجا ازطریق دریس به کازرون و از راه کازرون نیز با عبور از کتل دختر به شیراز متصل می کرده است. اما با گذشت زمان و اهمیت یافتن ارتباط با کهگیلویه و خوزستان از اوایل عصر قاجار به بعد و بویژه در دوران پهلوی ، چنارشاهیجان و مناطق همجوار آن به دلیل بعد مواصلاتی و اهمیت ارتباطی در معادلات اقتصادی و سیاسی حاکمیت اهمیتی دو چندان می یابد تا اینکه در دهه های اخیر اهمیت آن بعنوان یک کریدور تجاری چندین برابر شده است . چنارشاهیجان امروز با مردمانی خونگرم و مهربان که نشان از تسامح و مدارای اقوام و زیست اجتماعی طوایف گوناگون این منطقه است نیازمند توجهی بیشتر برای رسیدن به توسعه ای همه جانبه در تمامی زیر ساخت ها دارد.
منابع :
ـ استرآبادی ، میرزا مهدی خان ( ۱۳۴۱) : جهانگشای نادری ،تصحیح انوار ، تهران
ـ فسائی ، میرزا حسن حسینی (۱۳۷۸) : ج ۱و ۲ ، انتشارات امیرکبیر ، تهران
ـ شیرازی ، محمد نصیر (۱۳۷۷) : آثار عجم (۱۳۳۹ـ۱۲۷۱هـ .ق ) ، ج ۱ و ۲ ، انتشارات امیر کبیر ، تهران
ـ سفرنامه بنادر و جزایر خلیج فارس (۱۳۸۴) : بی نام ، تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده ، موسسه فرهنگی جهانگیری ، تهران
ـ گیرشمن ، رومن (۱۳۷۹) : بیشاپور ، ترجمه اصغر کریمی ، انتشارات پژوهشگاه وزارت میراث فرهنگی ، تهران
ـ معین التجار بوشهری ، ( ۱۳۹۵) : تذکره للمتقین یا تفصیل جزیره هرمز ، تصحیح و تحشیه دکتر نادره جلالی ، انتشارات بادمهر ، تهران
بیشتر بخوانید: هویت ، قدمت و تاریخ شهرستان پیشنهادی کوهچنار
با سلام و احترام
درود بر جناب آقای دکتر محمدی گرامی به خاطر این پژوهش ارزشمند علمی. استفاده کردم.
سلام وارادت، درود بردکترمحمدی عزیز وبینش شما وتعصب شما وزحماتی که بابت این منبع ارزشمند کشیدید، ان شالله موفق وسلامت باشید ومسؤولین ازچنین افراد وظرفیت های ارزشمندی استفاده نمایند وخداقوت خدمت جناب احمدی ومجموعه چنارنیوز
قلمت مانا و راهت روشن
سلام .درود بر دکتر .پژوهش گرانبهایتان را مطالعه کردم .جالب واز نظر علمی مستند بود .